شاخص های عملکرد مالی (استارت‌آپ)

بسم الله الرحمن الرحیم

 

sarvesahv

 

یکی از نیازهای مهم بنیانگذاران و مدیران استارت‌آپ ها توجه به وضعیت و عملکرد مالی می‌باشد. همچنین ضرورت دیگر، مقایسه شرایط اقتصادی نسبت به دوره های گذشته و پیش‌بینی شرایط آینده است. ایضاً به دلیل ساختار کلی استارت‌آپ ها که همواره (تا زمان ورود به بورس یا اخذ استراتژی بوت‌استرپ) نیازمند جذب سرمایه و در نتیجه ارائه مدون طرح های مالی به سرمایه گذاران می باشد؛ ضروری است که مدیران استارت‌آپ ها شاخص های عملکرد مالی را بدانند و دائما وضعیت کسب و کار خود را رصد کنند.

 

نسبت های مالی:

ایجاد یک رابطه منطقی و ریاضی به صورت کسر بین اقلام تشکیل دهنده صورت های مالی است و این نسبت ها در چهار گروه دسته بندی میشوند.

  1. نسبت های نقدینگی
  2. نسبت های بدهی یا اهرمی
  3. نسبت های فعالیت
  4. نسبت های سودآوری و بازار

 

  • نسبت های نقدینگی:

توانایی استارت‌آپ در ایجاد نقدینگی و پرداخت بدهی ها و تعهدات جاری استارت‌آپ.

نرم این نسبت در مجموع عدد 2 است. بزرگی این عدد یعنی عدم استفاده صحیح از منابع مالی خصوصا منابع نقدی و جاری. و کوچکتر شدن این عدد نشان دهنده این موضوع خواهد بود که استارت‌آپ در پرداخت و تسویه به موقع بدهی های جاری خود دچار مشکل است.

کمتر شدن این نسبت از عدد 1 مساوی است با ورشکستگی استارت‌آپ.

 

نرم یان نسبت 1 تا 1.5 می‌باشد این نسبت نشان می دهد که یک شرکت چه میزان توانمندی در پرداخت بدهی های جاری خود دارد.

 

این نسبت نشان می‌دهد که استارت‌آپ چه میزان توانمندی تسویه نقدی بدهی های جاری خود را دارد. معمولا گفته می‌شود این نسبت بزرگتر از 0.5 نباشد چون وجه نقد دارایی مولد برای مجموعه های محسوب نمی‌شود.

 

  • نسبت های بدهی یا هرمی:

منظور از اهرم مالی، تامین مالی از طریق استقراض (وام) می‌باشد.

این نسب نشان می‌دهد استارت‌آپ با سود عملیاتی ایجاد شده تا چه میزان میتواند هزینه های مالی (سود و کارمزد وام های بانکی) زا پوشش دهد؛ هرچقدر این نسبت بالاتر باشد مطلوبیت بیشتر است.

در ایران این نسبت اگر بالای عدد 5 باشد استارت‌آپ شرایط مطلوب برای استقراض را خواهد داشت.

 

  • نسبت های فعالیت:

توانایی استارت‌آپ در به کارگیری امکانات و دارایی ها در راستای فروش.
این نسبت های دارای نرم مشخص نبوده و صنعت به صنعت اعداد نسبت های متفاوت است.

برای تحلیل اعداد، این نسبت ها باید این اعداد را با اعداد دوره های قبل مقایسه کنیم.

عدد این نسبت نشان می دهد به طور میانگین در طول سال مطالبات شرکت چندبار تسویه شده است و هرچقدر بیشتر باشد مطلوب‌تر است.

 

عدد این نسبت نشان دهنده تعداد دفعات پرداخت حساب های پرداختنی می‌باشد.

 

دوره عملیات: یک چرخه مستمر از فعالیت های عادی مجموعه است با خرید مواد اولیه/فرآیند خدماتی آغاز شده و به وصول مطالبات ختم می‌شود. (دوره وصول مطالبات همان دوره خواب شرکت است)

 

دوره خواب سرمایه واقعی یا تعدیل شده.

 

  • نسبت های سودآوری و بازار:

توانایی استارت‌آپ در کسب سود از فعالیت های استارت‌آپ یعنی استارت‌آپ تا چه میزان توانسته است فعالیت های خود را تبدیل به سود کند.

NM یا Net Margin نشان می دهد که چند درصد از فروش استارت‌آپ سود خالص است و هر چقدر این نسبت بیشتر باشد استارت‌آپ از فروش خود سود بیشتری می گیرد.

 

GM یا Gross Margin نشان می دهد چه بخشی از فروش سود ناخالص است.

(اختلاف سود ناخالص و خالص مربوط به هزینه های خود استارت‌آپ است.)

 

این نسبت نشان می دهد استارت‌آپ به ازای یک ریال دارایی چقدر سود ایجاد می کند و هرچقدر عدد این نسبت بالا باشد مطلوب تر است. چون نشان می دهد که شرکت با امکانات کمتر، سود زیادی ایجاد کرده است.

 

نشان دهنده نقش سرمایه در ایجاد سود خالص است یعنی صاحبان کسب و کار از منابع مالی مربوط به خودشان چقدر سود ایجاد کرده اند.

 

یعنی شرکت برای هر سهم خود چه میزان سود ایجاد کرده یا ایجاد خواهد کرد.

 

نشان می دهد که چه بحشی از سود بین سهامداران استارت‌آپ به ازای هر سهم توزیع خواهد شد.

 


مفاهیم حسابداری و مالی برای مدیران غیر مالی (دکتر علی اسدالهی فام – نگاه دانش)

مدیریت مالی (دکتر علی اسدالهی فام – راه علم)

تصمیم گیری در مسائل مالی (دکتر علی‌اصغر انوار رستمی – ترمه)


سروصحو | ابوالفضل رحیمی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *